ماهیت ترجمه:
ترجمه در بسیاری از موارد با هنر و علم مشترک است. انتخاب خلاقانه کلمات و چینش آنها نوعی هنر است و دانستن کاربرد و قواعد و دستور زبانهای مبدا و مقصد، نوعی علم تلقی میشود. برخلاف نظر مترجمان تازهکار که فکر میکنند میتوان با درک رابطه میان کلمات و قواعد زبان، ترجمه را در چهارچوبی مشخص جای داد، هنر در ترجمه نقش بسیار زیادی را ایفا میکند. ذهن برخی از این مترجمان، مانند کدنویسها عمل میکند و ترجمه را مانند رمزنگاری میبینند. مترجمان ادبی، کار خود را یک هنر میدانند و مترجمان حقوقی و کسب و کار، یک مهارت. همچنین با کمک علم و اصول زبانشناسی میتوان این مهارت را تقویت کرد. در نتیجه میتوان اینطور گفت: ماهیت ترجمه، آمیزهای از علم، هنر و مهارت است. این ۳ مکمل یکدیگرند و بدون یکی از این سه، ترجمه تولیدی مناسب نخواهد بود.
ویژگی های ترجمه خوب:
ویژگی های ترجمه خوب در قدم اول شما باید متنی که قصد ترجمهی آن رادارید، بخوانید. بهترین واحد برای ترجمه کردن، جمله است. اگر بخواهید از کلمه شروع کنید قطعاً در یکپارچگی معنا و مفهوم با مشکل مواجه خواهید شد و اگر از پاراگراف استفاده کنید امکان جا افتادن برخی جملهها وجود دارد و بازگشت به عقب و مطالعهی مجدد جمله به جمله زمانگیر خواهد بود که رعایت این نکته در سفارش ترجمه برای مترجمین می تواند بسیار حیاتی باشد. اگر در مواجهه با یک جمله در زبان مبدأ تنها با یافتن نهاد و گزاره شروع به ترجمه کنید، تحلیل دستوری structural analysis جمله را رعایت کردهاید؛ و ممکن است جملهی شما منطقی به نظر برسد ولی برخی مفاهیم تنها در صورتی درست منتقل میگردد که مترجم شناخت درستی از فرهنگ و محیط زبان مقصد و حال و هوای نوشته داشته باشد. به این نکته تحلیل کلام discourse analysis گفته میشود. ازاینرو ضرورت خواندن متن ثابت میشود. شما اگر قبل از شروع ترجمه در جریان کلیات موضوع نباشید هیچگاه نمیتوانید به تحلیل کلامی را روی ترجمهی خود پیادهسازی کنید. گاهی حتی یک ترجمه ی مناسب می تواند به یک تولید محتوای مناسب برای سایت شما تبدیل شود. به این موضوع توجه داشته باشید نهاد همواره یک اسم است و گزاره توضیحاتی در مورد آن اسم که به شکل فعل ظاهر میگردد. پس اسم و چند صفت و حرف تعریف آن را نهاد و فعل با متمم و قید و مفعول را گزاره در نظر میگیریم. در جملههای کوتاه، با یکبار خواندن جمله عموماً پیام جمله را میتوان فهمید و جمله را به زبان مقصد ترجمه کرد اما برای جملههای بلند بهتر است بعد از یکبار خواندن کلمات جدید و مهم را مشخص و بعد از یافتن معنی آنها به سراغ ترجمهی جمله برویم. یک کلمه ازلحاظ اینکه تعیینکنندهی پیام جمله باشد مهم تلقی میشود. گاه پیش میآید که معنای یک جمله یا عبارت با جملهی ما همخوانی ندارد. در زبان انگلیسی کلماتی هستند که در جایگاههای مختلف معانی متفاوتی دارند. برای مثال واژهی Party به معنای مهمانی است اما در عبارتFrench Socialist partyبه معنای حزب است و یا در عبارت third party به معنای شخص است. ازاینرو داشتن یک فرهنگ لغت کامل به ما کمک بزرگی میکند. برخی دیگر از کلمات در غالب یک عبارت معنای تازهای به خود میگیرند به اینگونه ساختارها اصطلاح یا idioms گفته میشود. در مواجهه با اصطلاحات، تشخیص و یافتن معادل درست در زبان مقصد، حرف اول را میزند. برای مثال عبارت let the cat out of the bag به معنای«لو رفتن راز» است. میبینید که این معنی با هیچیک از واژگان عبارت تناسب ندارد. بنابراین در ترجمه ی اصولی استفاده از ترجمه گر های آنلاین مثل گوگل ترانسلیت همیشه کاربرد خوبی ندارد. دستهی بعدی واژگان، ضربالمثلها یا proverb هستند. اصطلاحات به یک شخص یا موضوع خاص اشاره میکنند ولی ضربالمثلها در پشت خود یک حقیقت کلی دارند و از سخن یک فرد مهم سررشته میگیرند و برای نصیحت و موعظه استفاده میشوند. برای مثال Look before you leap به معنای بیگدار به آب زدن است. در گام بعدی توجه به نوع و زمان فعل اهمیت ویژهای دارد. در زبان انگلیسی Must نشانگر اجبار از سمت نویسنده به مخاطب و Have to نشانگر اجباری است که خارج از اختیارات گوینده یا نویسنده است،Should صلاح شنونده یا مخاطب را در نظر دارد و Are Supposed to وظیفه یا تکلیف فرد را معین میکند. اینها مواردی هستند که در گرامر زبان انگلیسی بهطور کامل تشریح شدهاند. دانستن سبک style نوشتهای که در حال ترجمهی آن هستیم به ما کمک میکند تا شیوهی بیان متن را خود را متناسب با سبک انتخاب کنیم. مثلاً سبک میتواند رسمی، محاورهای، کوچهبازاری، علمی، طنزآمیز، کنایهآمیز و …باشد. بهعنوان نمونه عبارت How did you become unemployed میتواند در قالب «چطور شد که از کار بیکار شدی» یا «چگونه شغل خود را از دست دادید» ترجمه شود. انتخاب با نویسنده است که متناسب با سبک و سیاق متن اصلی کدام قالب را انتخاب نماید. ممکن است بعد از ترجمهی یک پاراگراف، یکپارچگی جملات برای رساندن مطلب موردنظر به دلمان ننشیند. در این موارد پیوستگی ساختاری cohesion بین جملات دچار اشکال است و به پیوستگی معنایی coherence هم آسیب رسانده است. نشانهگذاری و استفادهی بهجا از حروف ربط تا حدودی این مشکل را حل میکند. در گام بعد برای چیدمان واژهها در کنار هم باید به دستور زبان مقصد توجه داشته باشیم. مثلاً در جملات انگلیسی فعل در ابتدای جمله قرار میگیرد حالآنکه در فارسی فعل باید در انتهای جمله باشد. پس بعد از شناسایی عناصر جمله باید هرکدام را در جایگاه درست قرار دهیم. درواقع نباید شکل جملهی ما تحتاللفظی باشد و دستور زبان فارسی را تابع گرامر انگلیسی کنیم. نباید جمله بهگونهای باشد که خواننده متوجه شود که این جمله ترجمه فارسی یک جملهی انگلیسی است. ساختن جملهای به زبان مقصد با حفظ فرم زبان مبدأ، تداخل زبانی linguistic interference نام دارد. به زبان سادهتر تداخل زبانی تأثیر زبان مبدأ روی زبان مقصد را نشان میدهد که میتواند مثبت یا منفی باشد. اثر مثبت باعث سرعت در ترجمه میشود مانند واژگان مشترک بین دو زبان و اثر منفی ترکیب جملهبندی در زبان مقصد را به هم میزند و از خوانایی آن کم میکند. این موضوع همچنین با نام انتقال زبانی نیز مورد بررسی قرار می گیرد. زمانی که ترتیب قرار گرفتن لغات در جملهی مبدأ و مقصد مشابه باشند، تناظر صوری formal correspondence رخ میدهد. برای نمونه turn right به معنای «بپیچ به راست» دارای تناظر صوری است. اگر بخواهیم در تمامی موارد تناظر صوری را رعایت کنیم باعث بروز تداخل زبانی منفی میشویم.